سوسا وب تولز -ابزار وبلاگ
سفیر نور
سفارش تبلیغ
صبا ویژن

سفیر نور



نوشته شده در یادداشت ثابت - سه شنبه 91 آبان 17ساعت ساعت 4:25 صبح توسط رضا| نظر بدهید

خدایا این منم، بنده تو

بالاخره روزی که امیدش را داشتیم فرا رسید. روزی که سفیرِ صاحبِ مُحرَّم، ماه توبه، از دیار ما انسانها پر می‌کشد. سِرّ شهادت مسلم بن عقیل در این روز چیست، خدا می‌داند. راستی دعای این روز هم از آنِ اباعبدالله علیه السلام است. بندگی و شهادت و ولایت و ایثار و توبه و گذشت، همه؛ در این روزها به هم گره خورده است!

در هیچ روزی به اندازه این روز، خداوند بندگان خود را از آتش جهنم آزاد نمی‌کند؛ برای توبه و بخشش، بعد از شبهای قدر می‌توان به این روز امید داشت. بنده‌ی من تو را بس نیست؟ روزهای جداییمان کافی نیست؟ کمی طولانی نشده؟ من دیگر تحمل ندارم؟ تو چگونه تحمل می‌کنی؟ نمی‌خواهی باز گردی؟ منتظرت هستم، بیا...

پروردگار مهربان ما خودش می‌گوید: وَهُوَ الَّذِی یقْبَلُ التَّوْبَةَ عَنْ عِبَادِهِ وَیعْفُو عَنِ السَّیئَاتِ وَیعْلَمُ مَا تَفْعَلُونَ او کسی است که توبه را از بندگانش می‌پذیرد و بدیها را می‌بخشد، و آنچه را انجام می‌دهید می‌داند. شوری/25. خودش می‌گوید: لَو عَلِمَ المُدبِرون عَنّی، کَیفَ إشتیاقی بِهم و إنتِظاری إلی تَوبَتِهم، لَماتُوا شَوقاً عَلَیّ و لَقطعت أوصالُهم. اگر روی گردانندگانِ از من می‌دانستند که اشتیاقم به آنها و بازگشتشان چگونه است، حتما از شوق بر من می‌مردند و رگهای گردنشان قطع می‌شد!

بعضی از بندگان خداوند لذتِ معنویت و حلاوت عبادت را نچشیده‌اند و فقط در لذت‌های کاذب و زود گذرِ گناه و معصیت غوطه‌ور هستند، اما غافل از شیرینی و لذتِ معنویت هستند. فکر می‌کنند که دیگر تمام است و خداوند آنها را دوست ندارد. اما غافل از اینکه پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله فرموده: توبه کننده از گناه مانند کسی است که گناهی نکرده باشد. میزان الحکمه، ص169. غافل از اینکه فرموده: إنّ اللَّه تعالى یُحبّ الشّاب‏ التّائب. خداوند جوان‏ توبه‏ کار را دوست دارد. نهج الفصاحه، ص305.

غافل از اینکه اگر توبه واقعی و پشیمان باشد و قصد بازگشت نداشته باشد، همان گناهانش تبدیل به خوبی و نیکی می‌شود، باور نداری؟ خودش فرموده: إِلَّا مَنْ تَابَ وَآمَنَ وَعَمِلَ عَمَلًا صَالِحًا فَأُولَئِکَ یبَدِّلُ اللَّهُ سَیئَاتِهِمْ حَسَنَاتٍ وَکَانَ اللَّهُ غَفُورًا رَحِیمًا مگر کسانی که توبه کنند و ایمان آورند و عمل صالح انجام دهند، که خداوند گناهان آنان را به حسنات مبدل می‌کند؛ و خداوند همواره آمرزنده و مهربان بوده است! الفرقان/70.

خداوند به حضرت داود وحی کرد: ای داود! هر گاه بنده‌ی مومنِ من گناهی کند و سپس از آن گناه برگردد و توبه نماید و به هنگام یاد کردن از آن گناه از من شرم کند، او را بیامرزم و آن گناه را از یاد فرشتگان نگهبانِ اعمال ببرم و آن را به نیکی بدل کنم و از این کار مرا باکی نیست که من مهربانترین مهربانانم. میزان الحکمه، ص173.

بهترین فرصت است، کاملاً مثل اینکه پدری آغوشش را باز کرده و منتظر بازگشت فرزند خطاکار خود هست. فقط باید بنده‌ی زرنگی باشیم و فرصت را غنیمت بشمریم. خدایا به ما شیرینی و حلاوت ذکر و عبادت خودت را بچشان و از شیرینی کاذب و زود گذر گناهان نجات بده. إن شاء الله بچشیم تا سراغ لذتهای پوچ نرویم. این نامه‌ای است از یک جوانِ توبه کرده در اعتکاف رمضان که به ایمیل یکی از دوستان فرستاده است:

از اون روزی که توی اعتکاف با هم صحبت کردیم، زندگیم از این رو به اون رو شد. فهمیدم کی هستم و کجام. خیلی پشیمونم چرا چهار سال پیش نفهمیدم که دارم راهِ اشتباهی میرم. نماز نخوندن؛ با دختر، رابطه‌های مختلف داشتن؛ بیخیال بودن و هزار تا اشتباه دیگه. از اون روز که از اعتکاف بیرون اومدم، از این رو به اون رو شدم. خدا رو شکر دیگه آدمِ گذشته نیستم و نخواهم شد.

تازه فهمیدم نمازِ سر وقت خوندن، چه صفایی داره، تازه فهمیدم توبه کردن چه صفایی داره، تازه خودم رو پیدا کردم، تازه فهمیدم نماز شب خوندن عجب حال و هوایی داره که تو دل شب بلند بشی وضو بگیری و نماز بخونی. تازه فهمیدم تو قنوت نماز وتر دعا کردن عجب حال و هوایی داره. چقدر باحاله روزی یک صفحه قرآن بخونی و با خدا درد و دل کنی، فقط پشیمونم چرا زودتر خودم رو پیدا نکردم. اشتباه نشه تا قبل از عید فطر هنوز یک جورایی شیطون گولم میزد، ولی میشه بگی تقریبأ یک ماه همه چی رو گذاشتم کنار.

 اگر لذت ترک لذت بدانی

دگر شهوت نفس، لذت نخوانی

هزاران در از خلق بر خود ببندی

گرت باز باشد دری آسمانی



نوشته شده در چهارشنبه 91 آبان 17ساعت ساعت 4:27 صبح توسط رضا| نظر بدهید

غدیر خم

دو تا دوست بودند از دو تا شهر دور، سالها با هم مناظره و بحث و مکاتبه می‌کردند، اما هیچکدام دیگری را قبول نمی‌کرد. گاهی اوقات هم به خانه یکدیگر مهمانی می‌رفتند.

خداحافظی کرد و راهی شهر خودش شد. مدتی که گذشت، صاحبخانه پیکی را فرستاد تا دوستش را بازگرداند، که کاری مهم با او دارد. با هر سختی و گرفتاری که در سفر بود باز می‌گردد. چه کار مهمی پیش آمده که این همه راه را باید برگردم؟ نمی‌شد برای بعد بگذارد؟ نه، حتماً کار مهمی پیش آمده، وگرنه او خردمند و عالم است و تا حالا کار بیهوده انجام نداده است.

بالاخره به خانه دوستش می‌رسد، در را می‌زند، دوستش در را باز می‌کند و به او می‌گوید: دوستت دارم، اکنون می‌توانی بازگردی به شهر خودت! تعجب می‌کند، مگر دیووانه‌ای؟ این همه راه، مرا بازگردانده‌ای تا بگویی دوستت دارم؟!

دوستش می‌گوید: چطور وقتی که پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله هزاران نفر را در آن بیابان نگه می‌دارد، منتظر هزاران نفر می‌ماند تا بیایند، به هزاران نفر می‌گوید تا بازگردند؛ همه اینها را انجام می‌دهد تا فقط به مردم بگوید: علی را دوست داشته باشید؟ به عقل جور در می‌آید؟

پیامبر با آن خرد و مهربانی که هیچ گاه کار بیهوده انجام نمی‌دهد، همه‌ی اینها را انجام بدهد تا مسأله دوستی با علی را مطرح کند؟ تو فکر کردی که من کار مهمی با تو دارم و وقتی این جمله را شنیدی بر افروختی و در عقل من شک کردی، بی انصافی و تعصب است که گفته شود این همه کار و سختی فقط برای دوستی با علی بوده است. فقط و فقط همان ولایت و رهبری است.

مَنْ‏ کُنْتُ‏ مَوْلَاهُ‏ فَهَذَا عَلِیٌّ مَوْلَاه‏

الْحَمْدُ لِلَّهِ‏ الَّذِی‏ جَعَلَنَا مِنَ‏ الْمُتَمَسِّکِینَ‏ بِوَلَایَةِ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ وَ الْأَئِمَّةِ عَلَیْهِمُ السَّلَام‏



نوشته شده در چهارشنبه 91 آبان 17ساعت ساعت 4:21 صبح توسط رضا| نظر بدهید

اخلاص در ازدواج

داشتن اخلاص و خالص کردن عمل خود فقط برای خداوند، هنری بس بزرگ است که هر کسی این هنر را ندارد. کارهای بسیار کوچک، با اخلاص، بسیار بزرگ می‌شوند و کارهای بسیار بزرگ (از نظر ظاهر) بدون اخلاص، بسیار کوچک می‌شوند. اخلاصِ ابراهیم و هاجر بود که پس از این همه سال حاجیان و عمره گذاران، عمل ابراهیم و هاجر را در عرفات و منا و صفا و مروه تکرار می‌کنند.

مجله خانه خوبان موسسه را مطالعه می‌کردم و به مطلبی برخوردم که خواندنش برای خوانندگان خالی از لطف نخواهد بود:

«گاهی یک تغییرِ نگاه، از تلخی‌ها، کامروایی می‌سازد و از شکست‌های ظاهری، پیروزی. درباره اخلاص زیاد شنیده بودیم، ولی این مدل از اخلاص را کمتر:

برایش چند دختر خوب نشان کرده بودند، اما قبول نکرد. آخرش رفت و با خانم بیوه‌ای که سه فرزند و قیافه نازیبایی داشت، ازدواج کرد. گفتند: این دیگر چه کاری است؟ گفت: با خودم فکر کردم: دختران زیبارو و اصیل همیشه خواستگار دارند، ولی این خانم با چنین شرایطی معلوم نیست چه به روز او و فرزندانش بیاید. برای رضای خدا با این خانم ازدواج کردم تا خداوند بهره واقعی را از چنین زندگی برای من در آخرتم رقم بزند.

این یک جریان واقعی است. اگر از روان شناسی و مشاوره‌ی ازدواج به آن بنگریم، نمره خوبی به این انتخاب نمی‌دهیم، ولی اگر با نگاه توحیدی تماشایش کنیم، لب به تحسین می‌گشاییم.»

برگرفته از نوشته‌ی ابراهیم اخوی در مجله خانه خوبان موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی رحمه الله، چاپ مهر ماه، سال 91.

راستی ما چقدر در زندگی با همسر و یا پدر و مادر و یا دیگران اخلاص داریم و به فکر آخرت و رضای خداوند هستیم؟ غیر از این است که همین آخرت به زودی در پیش روی ماست و این زندگی که اینقدر بی قید و بند برایش تلاش می‌کنیم به زودی تمام می‌شود؟ إن شاء الله هر چه هست مورد پسند یار باشد.

این لینک هم درباره اخلاص بسیار مفید است.



نوشته شده در چهارشنبه 91 آبان 17ساعت ساعت 4:19 صبح توسط رضا| نظر بدهید

صد و بیست و چهار هزار پیامبر فقط برای هدایت و نشان دادن راه به ما انسان‌ها می‌آیند. برقراری این تشکیلات فقط بر این اساس بوده که خدای متعال، این جهان و از جمله انسان را بیهوده و عبث نیافریده، (أَفَحَسِبْتُمْ أَنَّمَا خَلَقْنَاکُمْ عَبَثًا وَأَنَّکُمْ إِلَینَا لَا تُرْجَعُونَ. المؤمنون/115) بلکه غرضش به کمال رساندن هر موجودی به تناسب و فراخور ظرفیت وجودی آن موجود بوده است.

امر رسالت و نبوت با بعثت اشرف و خاتم انبیاء و رسل حضرت محمد صلی الله علیه و آله تمام می‌شود. بعد از ایشان چه می‌شود، پیامبری که هر گاه از شهر بیرون می‌رفت برای خود جانشین منصوب می‌کرد. حال اگر جسم او از جمع مسلمانان برود چه می‌شود؟ جانشین دارد؟ حق ولایت بر اموال و اعراض و نفوس مردم و رهبری آنها که فقط از شئون خدواند است و از جانب او به پیامبر داده شده، به چه کسی واگذار می‌شود؟

رسالت خداوند بدون اعلام ولایت امیرالمؤمنین علی علیه السلام سرانجام نمی‌یابد، امت اسلامی بدون رهبر و سرپرست رها نمی‌شود. یا أَیهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنْزِلَ إِلَیکَ مِنْ رَبِّکَ وَإِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ وَاللَّهُ یعْصِمُکَ مِنَ النَّاسِ إِنَّ اللَّهَ لَا یهْدِی الْقَوْمَ الْکَافِرِینَ. مائده/67. ای پیامبر! آنچه از طرف پروردگارت بر تو نازل شده است، کاملا (به مردم) برسان! و اگر نکنی، رسالت او را انجام نداده‌ای! خداوند تو را از (خطرات احتمالی) مردم، نگاه می‌دارد؛ و خداوند، جمعیت کافران (لجوج) را هدایت نمی‌کند.

أَیحْسَبُ الْإِنْسَانُ أَنْ یتْرَکَ سُدًى. القیامة/36. آیا انسان گمان می‌کند بی‌هدف رها می‌شود؟! انسان برای رسیدن به کمال انسانی خلق شده است. اما از آنجا که عقل بشر به تنهایی برای شناسایی کمال نهایی انسان و حدود و ثغور و مسیر دقیق آن کافی نبوده لذا خداوند متعال با فرستادن پیامبران و معصومین علیهم السلام و ابلاغ احکام و دستوراتی در قالب دین، راه کمال را به انسان نشان داده و او را راهنمایی کرده است و تمامی دستورات و احکامی که در دین آمده است به نوعی در کمال انسان تأثیر دارد. إِنَّا هَدَینَاهُ السَّبِیلَ إِمَّا شَاکِرًا وَإِمَّا کَفُورًا. الإنسان/3. ما راه را به او نشان دادیم، خواه شاکر باشد (و پذیرا گردد) یا ناسپاس!

حال پس از غیبت صغری و کبری، امت اسلام باید چه کند؟ دست مردم به صورت ظاهری از معصوم کوتاه است. ولایت و رهبری و بررسی و اجرای احکام اسلامی چه می‌شود؟ آیا مردم تا زمان ظهور به حال خود رها می‌شوند؟ آیا علیرغم وجود احکام اجتماعی فراوان در اسلام، که اجرای آنها مستلزم داشتن تشکیلات حکومتی و قدرت سیاسی است، خداوند متعال از این احکام صرف نظر کرده و آنها را به کنار می‌نهد و تنها به احکام فردی اسلام و اجرای آن بسنده می‌کند یا همچنان بر اجرای احکام اجتماعی اسلام تأکید دارد؟

دین در واقع همان برنامه‌ای است که برای به کمال رسیدن انسان‌ها ارائه شده است. اگر فرض کنیم که خدای متعال بخش زیادی از احکام اسلام را تعطیل کرده و از آنها دست برداشته است این بدان معناست که خداوند غرض خود را که به کمال رسیدن انسان بوده نقض کرده باشد، زیرا آن چه که سعادت انسان را تأمین می‌کند و او را به کمالی که در خور و متناسب با ظرفیت وجودی اوست می‌رساند، مجموعه احکام و دستورات دین است نه بخشی از آن.

به همین دلیل هم، ایمان و عمل به بخشی از تعالیم دین و نپذیرفتن و انکار بخش دیگر آن، به شدت در قرآن نفی شده است: أَفَتُؤْمِنُونَ بِبَعْضِ الْکِتَابِ وَتَکْفُرُونَ بِبَعْضٍ فَمَا جَزَاءُ مَنْ یفْعَلُ ذَلِکَ مِنْکُمْ إِلَّا خِزْی فِی الْحَیاةِ الدُّنْیا وَیوْمَ الْقِیامَةِ یرَدُّونَ إِلَى أَشَدِّ الْعَذَابِ. بقره/85. آیا به بعضی از دستورات کتاب آسمانی ایمان می‌آورید، و به بعضی کافر می‌شوید؟! برای کسی از شما که این عمل (تبعیض در میان احکام و قوانین الهی) را انجام دهد، جز رسوایی در این جهان، چیزی نخواهد بود، و روز رستاخیز به شدیدترین عذابها گرفتار می‌شوند.

و اصولاً اگر احکام اجتماعی اسلام هیچ تأثیری در سعادت و کمال انسان نداشت از ابتدا وضع نمی‌شد. بنابراین تأثیر این دسته از احکام در سعادت و کمال انسان قطعی است و با این حساب بدیهی است که تعطیل آنها مخل به کمال و سعادت انسان و خلاف حکمت است و از خداوند حکیم علی الاطلاق محال است. لازمه اجرای احکام اجتماعی اسلام، تشکیل حکومت است که مصلحت و مرتبه کامل آن در حکومت معصوم علیه السلام تامین می شود، امّا در صورت دسترسی نداشتن به معصوم و عدم حضور وی در بین مردم و جامعه، اجازه اجرای این احکام به فردی که اصلح از دیگران است داده می‌شود تا بالاترین مرتبه‌ی مصالحِ حاصل از اجرای این احکام، بعد از حکومت معصوم تحصیل و تامین شود.

اکنون این سوال پیش می‌آید که این فرد اصلح کیست و چه ویژگی هایی باعث می شود که یک فرد برای این منصب، اصلح از دیگران باشد؟ از میان همه خصوصیات و صفات معصوم علیه السلام آن چه که باعث می شود حکومت وی کاملترین حکومت باشد، در واقع سه ویژگی عصمت، علم و آگاهیِ کامل به احکام و قوانین اسلام، و درک و شناخت وی نسبت به شرایط و مسائل اجتماعی و کار آمدی اش در تدبیر آنها می باشد. بنابراین کسی که در مجموع این سه صفت، شباهت و نزدیکی بیشتری به امام معصوم علیه السلام داشته باشد اصلح از دیگران است.

  و این فرد کسی نیست جز فقیهِ اسلام شناسِ باتقوایی که کارآمدی لازم را نیز برای تدبیر امور مردم و جامعه داشته باشد. اکنون نتیجه می گیریم که فقیه جامع الشرایط، همان فرد اصلحی است که در زمانی که مردم از وجود رهبر معصوم در میان جامعه محروم‌اند از طرف خداوند و اولیای معصوم اجازه اجرای احکام اجتماعی اسلام به او داده شده است.

ولایت فقیه در امتداد غدیر

شیعه بودن و اعتقاد راسخ به ولایت فقیه نداشتن با هم تناسبی ندارد. آن که به غدیر اعتقاد دارد بداند که ولایت فقیه در امتداد غدیر است وگرنه بداند که مصداق آیه 85 سوره بقره (أَفَتُؤْمِنُونَ بِبَعْضِ الْکِتَابِ...) است. امام خمینی رحمة الله علیه: پشتیبان ولایت فقیه باشید تا به مملکت شما آسیبی نرسد.



نوشته شده در چهارشنبه 91 آبان 17ساعت ساعت 4:15 صبح توسط رضا| نظر

 

تو گلی خوشبو از بهشت خدایی که گلخانه دلم از عطرتو سرشار است

از تبار فاطمه ای وگویی وجود تو را با مهر فاطمه سرشته اند

پس همیشه دعایم کن چراکه دعایت سرمایه فردای من است.

 



نوشته شده در سه شنبه 91 خرداد 16ساعت ساعت 2:54 عصر توسط رضا| نظر بدهید

مرجع دریافت قالبها و ابزارهای مذهبی
By Ashoora.ir & Night Skin